شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید حسن زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
حسن، آوای زندگی عاشقانه خود را سال ۱۳۴۷ در شهرستان نیریز با اولین گریههای کودکانه در کانون گرم خانوادهای مسلمان، سرود و بعد از طی کردن دوران کودکی، در مدرسه پروین اعتصامی مشغول به تحصیل شد و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید دکتر مفتح به پایان برد و متوسطه را در دبیرستان دکتر بهشتی با موفقیت سپری کرد. جوانی بود باایمان و مقید به انجام فرایض دینی، در مراسم مذهبی بهخصوص در مراسم عزاداری حسین (ع) حضوری...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
حسن، آوای زندگی عاشقانه خود را سال ۱۳۴۷ در شهرستان نیریز با اولین گریههای کودکانه در کانون گرم خانوادهای مسلمان، سرود و بعد از طی کردن دوران کودکی، در مدرسه پروین اعتصامی مشغول به تحصیل شد و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید دکتر مفتح به پایان برد و متوسطه را در دبیرستان دکتر بهشتی با موفقیت سپری کرد. جوانی بود باایمان و مقید به انجام فرایض دینی، در مراسم مذهبی بهخصوص در مراسم عزاداری حسین (ع) حضوری...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید محمد بقری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
چهره مهربان او که همچون گلهای تازه شکفته بهاری بود که در فروردینماه سال ۱۳۴۳ در خانوادهای متدین و مذهبی، دریکی از روستاهای بخش پشت کوه بنام غوری، نمایان شد. محیط خانه را بسان گل محمدی زینتبخش شد و نام او را محمد نهادند. هوش فراوان و فعالیت زیاد، از همان کودکی او را از سایر همبازیهایش متمایز میساخت. تحصیلات دوره ابتدایی را در دبستان ادب روستای غوری با موفقیت گذراند. جدیت و تلاش او همراه باهوش و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
چهره مهربان او که همچون گلهای تازه شکفته بهاری بود که در فروردینماه سال ۱۳۴۳ در خانوادهای متدین و مذهبی، دریکی از روستاهای بخش پشت کوه بنام غوری، نمایان شد. محیط خانه را بسان گل محمدی زینتبخش شد و نام او را محمد نهادند. هوش فراوان و فعالیت زیاد، از همان کودکی او را از سایر همبازیهایش متمایز میساخت. تحصیلات دوره ابتدایی را در دبستان ادب روستای غوری با موفقیت گذراند. جدیت و تلاش او همراه باهوش و...
شهدا سال ۶۶- زندگینامه شهید شاپور فریدونی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد شاپور فريدوني »
مجنون شدن و مقبول لیلی افتادن را شرایطی است که باید عارف الی الله آن را بداند و بهجا آورد. شهیدان کربلای خونین ایران، مجنونصفتانی بودند که درس عرفان را در سنگرهای الهی خود بهخوبی آموختند و به منصه ظهور کشاندند. شاپور ازجمله آنان است که ۱۳۴۸/۳/۲۷ در شهرک ریز آب نیریز در یک خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در همان محیط ساده و پاک روستا گذراند. هفتساله بود که به دبستان عشایری...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد شاپور فريدوني »
مجنون شدن و مقبول لیلی افتادن را شرایطی است که باید عارف الی الله آن را بداند و بهجا آورد. شهیدان کربلای خونین ایران، مجنونصفتانی بودند که درس عرفان را در سنگرهای الهی خود بهخوبی آموختند و به منصه ظهور کشاندند. شاپور ازجمله آنان است که ۱۳۴۸/۳/۲۷ در شهرک ریز آب نیریز در یک خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در همان محیط ساده و پاک روستا گذراند. هفتساله بود که به دبستان عشایری...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید علی محمد معانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد علي محمد معاني »
بیستم اسفند 1346 آن زمان که طبیعت خود را برای رویش و حیات تازهای آماده میکرد، غنچهای زیبا در میان خانوادهای متدین جوانه زد و با اولین گریههای خود آغاز حیات نوینی را اعلام کرد. آغوش گرم خانواده پذیرای او شد و نام زیبای «علیمحمد» که نشان از علاقه آنها به بنیانگذاران مکتب اسلام و تشیع داشت را برای او انتخاب کردند. کودکی را که پشت سر نهاد، راهی دبستان بختگان شد و دوره ابتدایی را با موفقیت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد علي محمد معاني »
بیستم اسفند 1346 آن زمان که طبیعت خود را برای رویش و حیات تازهای آماده میکرد، غنچهای زیبا در میان خانوادهای متدین جوانه زد و با اولین گریههای خود آغاز حیات نوینی را اعلام کرد. آغوش گرم خانواده پذیرای او شد و نام زیبای «علیمحمد» که نشان از علاقه آنها به بنیانگذاران مکتب اسلام و تشیع داشت را برای او انتخاب کردند. کودکی را که پشت سر نهاد، راهی دبستان بختگان شد و دوره ابتدایی را با موفقیت...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید بهرام ایازی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد بهرام ايازي »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون و من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی، عشقته و من عشقته، قتلته و من قتلته، فعلی دیته و من علی دیته، انا دیته. ( حدیث قدسی ) هر کس مرا طلب کند، خواهد یافت و هر کس مرا یابد، خواهد شناخت و هر کس که مرا شناسد، دوستدارم خواهد شد و هر کس دوستدارم شد، عاشقم خواهد شد و هر...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد بهرام ايازي »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون و من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی، عشقته و من عشقته، قتلته و من قتلته، فعلی دیته و من علی دیته، انا دیته. ( حدیث قدسی ) هر کس مرا طلب کند، خواهد یافت و هر کس مرا یابد، خواهد شناخت و هر کس که مرا شناسد، دوستدارم خواهد شد و هر کس دوستدارم شد، عاشقم خواهد شد و هر...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید مسعود مسروری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ » شهيد مسعود مسروري »
27 بهمن 1339 پاکی و روشنایی چشمان مسعود، سرمای زمستان را در خانواده به گرما بدل کرد. آنها کودک نورسیده را در دامان پاک خود با محبت اهلبیت(ع) پرورش دادند. دوره ابتدایی را در دبستان بختگان، و راهنمایی را در مدرسه ولیعصر(عج) شهرستان نیریز با موفقیت به اتمام رساند. برای ادامه تحصیل در رشته اقتصاد، وارد دبیرستان احمد نیریزی شد. دوره دبیرستان برای مسعود، دوران تلاش و مبارزه بود. در این دوره با جلسات قرآن و کتابهای اندیشمندان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ » شهيد مسعود مسروري »
27 بهمن 1339 پاکی و روشنایی چشمان مسعود، سرمای زمستان را در خانواده به گرما بدل کرد. آنها کودک نورسیده را در دامان پاک خود با محبت اهلبیت(ع) پرورش دادند. دوره ابتدایی را در دبستان بختگان، و راهنمایی را در مدرسه ولیعصر(عج) شهرستان نیریز با موفقیت به اتمام رساند. برای ادامه تحصیل در رشته اقتصاد، وارد دبیرستان احمد نیریزی شد. دوره دبیرستان برای مسعود، دوران تلاش و مبارزه بود. در این دوره با جلسات قرآن و کتابهای اندیشمندان...
رویای شهادت
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل میکند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم. بچهها با هم شوخی میکردند و بعضی از آنها میگفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید و ما را حلال کنید. یکی از برادرها به نام آقای حسین راحتی که خیلی شوخ طبع بود، گفت: بچهها من از این عملیات بر نمیگردم. به او گفتم: چطور فهمیدی، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید میشوم!...
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل میکند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم. بچهها با هم شوخی میکردند و بعضی از آنها میگفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید و ما را حلال کنید. یکی از برادرها به نام آقای حسین راحتی که خیلی شوخ طبع بود، گفت: بچهها من از این عملیات بر نمیگردم. به او گفتم: چطور فهمیدی، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید میشوم!...
شهدا سال ۶۴ -زندگینامه شهید محمدحسن لری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد حسن لري »
تجربه کردهای، دل در طلب دوست چهها که نمیکند؟! هر یادی از دوست شیرین است و برای دل منتظر و ملول، دوا! آری سخن از یاد است، یاد شهید محمدحسن لری، دلاور مرد رزمندهای از خطه شیر مردان همیشه زنده شهرستان نیریز، همانها که ناموسمان را پاسبان بودند و عزت و آزادگیمان را پیامآور. محمدحسن، ۱۳۴۴/۳/۲۵ در شهرستان نیریز و در دامان خانوادهای ساده و سرشار از عشق به ولایت، چشم به دنیا گشود و با زمزم ناب محمدی دلش...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد حسن لري »
تجربه کردهای، دل در طلب دوست چهها که نمیکند؟! هر یادی از دوست شیرین است و برای دل منتظر و ملول، دوا! آری سخن از یاد است، یاد شهید محمدحسن لری، دلاور مرد رزمندهای از خطه شیر مردان همیشه زنده شهرستان نیریز، همانها که ناموسمان را پاسبان بودند و عزت و آزادگیمان را پیامآور. محمدحسن، ۱۳۴۴/۳/۲۵ در شهرستان نیریز و در دامان خانوادهای ساده و سرشار از عشق به ولایت، چشم به دنیا گشود و با زمزم ناب محمدی دلش...
شهدا سال 62 -وصیتنامه شهید حسن احمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد حسن احمدي »
بسم الله الرحمن الرحیم قل یا ایها الکافرون، لا اعبد ما تعبدون و لا انتم عابدون ما اعبد.1 بگو: ای کافران، آنچه را شما می پرستید، من نمی پرستم و نه شما آنچه را من میپرستم میپرستید. اینجانب وصیت میکنم، اگر به مرگ طبیعی مردم، مرا تشییع نکنید، زیرا در جائیکه شهدای بخون خفته انقلاب هنوز جان نثار این درخت پر بار، یعنی اسلام عزیز میکنند، حس میکنم که حتی جسدم از آنان خجالت میکشد. ولی اگر شهید شدم، از آشنایان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد حسن احمدي »
بسم الله الرحمن الرحیم قل یا ایها الکافرون، لا اعبد ما تعبدون و لا انتم عابدون ما اعبد.1 بگو: ای کافران، آنچه را شما می پرستید، من نمی پرستم و نه شما آنچه را من میپرستم میپرستید. اینجانب وصیت میکنم، اگر به مرگ طبیعی مردم، مرا تشییع نکنید، زیرا در جائیکه شهدای بخون خفته انقلاب هنوز جان نثار این درخت پر بار، یعنی اسلام عزیز میکنند، حس میکنم که حتی جسدم از آنان خجالت میکشد. ولی اگر شهید شدم، از آشنایان...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید غلامرضا پارسا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا پارسا »
بسم الله الرحمن الرحیم خدایا! بارالها! معبودا! معشوقا! مولایم، من ضعیف و ناتوان دوست دارم چشمهایم را، دشمن در اوج دردش، از حلقه در بستان درآورد و دستهایم را در تنگه چزابه قطع کند، پاهایم را در خونینشهر از بدن جدا سازد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبارهایش کند و سرم را در شلمچه از تن جدا نماید تا در کمال فشار و آزار، دشمنان مکتبم ببینند که اگرچه چشمها، دستها، پاها، قلب، سینه و سرم را از...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا پارسا »
بسم الله الرحمن الرحیم خدایا! بارالها! معبودا! معشوقا! مولایم، من ضعیف و ناتوان دوست دارم چشمهایم را، دشمن در اوج دردش، از حلقه در بستان درآورد و دستهایم را در تنگه چزابه قطع کند، پاهایم را در خونینشهر از بدن جدا سازد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبارهایش کند و سرم را در شلمچه از تن جدا نماید تا در کمال فشار و آزار، دشمنان مکتبم ببینند که اگرچه چشمها، دستها، پاها، قلب، سینه و سرم را از...